روزنامه نگار

علوم ارتباطات اجتماعی-گرایش روزنامه نگاری

روزنامه نگار

علوم ارتباطات اجتماعی-گرایش روزنامه نگاری

روزنامه نگار

وبلاگی در جهت ارائه اخبار مشهد، جروات و دروس رشته روزنامه نگاری و معرفی ارکان این رشته

۴ مطلب با موضوع «نوشتار :: یادداشت» ثبت شده است

اختصاصی روزنامه نگار

  فکر می‌کند سنش که تغییر کرده است یعنی همه چیز می‌فهمد و بدون هیچ خطایی رفتار می‌کند. به دختری که دوستش دارد می‌گوید: من بزرگترم و بیشتر از تو می‌فهمم

  به ظاهرش مینازد و هر روز ظاهرش را تغییر می دهد تا جذاب تر به نظر رسد، با این خیال که مردان بیشتری را عاشق کند.

  موبایل تازه گرفته است از همین مدل بالاها که همه دارند و وای که باعث چه دردسری است همین موبایل. یک پاتوق مجازی تازه پیدا کرده و سرگرمیهایش را تغییر داده است. یادش رفته که روزی دم از عشق واقعی میزد.

  به خانوادهاش میگوید با دوستانش تعطیلات میروند سفر و خانواده نمیدانند که هم دوستان و هم تعطیلات فرزندشان تغییر کرده است.

  رشته دانشگاهیاش را تغییر داد تا دیگر با او چشم در چشم نشود و یک زندگی تازه در یک رشته تازه شروع کند.

  خانهاشان که تغییر کرد، رفتارش هم تغییر کرد. دیگر آن فرد سابق نبود.حالا با او سرد برخورد میکرد.

  وقتی که شغلش را تغییر داد، دور و بریهایش هم تغییر کردند. دیگر رفتار قبل را نداشت، بدبین شده بود. دیگر قضاوت هایش هم تغییر کرده بود.

به خاطر حرفی که زده بود، عشقش او را تعویض کرد.بخاطر چشمان ناپاک خیابانی، چشمان پاک عشقش را کنار زد.موبایل تازهاش شده بود پر از فیلم و عکس و اسامی مختلف. هر روز به یک نفر "عجقم" میگفت.

در تعطیلات با دوستان مختلفش عاشق شد، اما چه می دید؟ خیانت! آن هم از کسی که میگفت: "دوستت دارم".کسی را دوستش داشت رها کرد و به دنبال  کسی رفت که در یک رشته دیگر مشغول به تحصیل بود.

همسایه خانه جدیدشان دل او را ربوده بود. باورش نمی شد که روزی اینگونه او را ترک کند. در محل کارش با افراد تازه آشنا شده بود. آنقدر کارهای خطای دیگران را دید که نسبت به همسرش بدبین گشت.

کاش هیچوقت اینگونه تغییر نمیکردیم. کاش به خاطر خواستههای خود باعث تباهی یکدیگر نمیشدیم. ای کاش اینقدر راحت "عجقمان" تغییر نمیکرد. کاش وفا و اعتماد و خوبی تغییر نمیکرد. کاش افکارمان را تغییر میدادیم نه افراد زندگیامان را

«عشق مانند نماز است. آدمی که نیت میکند دیگر نباید به اطراف نگاه بیاندازد»

 

  • Ƶ૯Ʊʂ ૯RɿƝσ૯C



این اثر هنری دارای570 صفحه در اندازه77در47با خط نسخ ایرانی و در مدت یک سال با هزینه110میلیون تومان کتابت شده است.

مقدار طلای مصرفی در این اثر60 ورقه طلای 8 در 8 سانتیمتری برای هر صفحه و در مجموع34 هزار و200ورقه طلاست.

بنظرتون خوبه یا بد ؟؟:)
چندبار نهج البلاغه خوندین؟؟ چندتا حکمتشو میدونید؟؟ امام علی چ نیازی داره ک کتابشو ب طلا بنویسن وقتی خودش نون شبشو با نیاز مندا شریک میشد
هه
من ن مخالف دولتم ن حکومت اما اینکارا خوردن حق الناسه
ک چی بشه؟ ب کجا برسه؟؟؟ بزارن تو موزه بگن بله ما خیلی طلا داشتیم ک ازش کتاب نهج البلاغه ساختیم؟
یا ب زور طلا ارزش امام علی و کتابشو ببرین بالا؟؟
امام علی بین شعیانش و طرفداراش به اندازه کافی دوست داشتنی هست شاید کسی کتابشو نخونده باشه اما تک و توک از حکایتاش خبر داریم بهتره اون پولا خرج اموختن روش علی-ع- بشه خرج توصیه هاش بشه ن خرج کتابشه. . .

 

 

 

  • Ƶ૯Ʊʂ ૯RɿƝσ૯C


سرشبی رفتم حمومپتو بشورم، چشوم که هم به تشت افتاد یهو یاد همی چالش سلط آب یخ افتادُم
ولی خب سلط که نبود تشت بود ...

با خودوم گفتم به صورت نمایشی مویم اجرا کُنُم
ولی یادُم آمد ای آبگرمکُنِمان کلا خرابه مو همیشه ای چالش ر خالی خالی بدون نمایش و ریا و اینا اجرا مکردُم ..

تا جایی هم که تنستُم به نیازمندا کمک کردُم. 

اوو همه آبی که اونا ریختن رو سرشان، اگه جمع مِرفت ای بدبَخ زاینده رود که الان مُرده، زنده مِرفت.

نِمدُنم بریچی اینا قبلا به جایی کمک نمکردن دلشا بِریه کسی نُمُسوخت حالا یهو جو گیر رفتن دیدن چون همه فیلم مِدِن خودشانه خُنُک کردن بریه ما چالش مالش راه انداختن.

پ.ن:کار خیر بی ریا کُنِن لدفا


اختصاصی روزنامه نگار

  • Ƶ૯Ʊʂ ૯RɿƝσ૯C

چند روزی میشود که در شرکت یکی از آشنایان برای یک دوره یک ماهه آموزشی شروع به کار کرده ام تا با محیط کار و روال کاری آنجا آشنا شوم و اگر مایل به ادامه کار بودم دائمی آنجا باشم.حالا دیگر بیدار شدن ساعت7صبح به سختی روزهای اول نیست و به نهار های زودتر از 2-3عادت کرده ام.

تکلیفمان با کار مشخص است و تکلیف کار با ما.همه اینها را گفتم تااز نهار امروز بنویسم.هرروز همکاران برای خود نهار از شب قبل تدارک میبینند یا از رستوران سفارش میدهند و همیشه غذاها متنوع و میشود گفت باکلاس بوده است.

اما خب امروز همه یا عدس پلو بود یا ماکارونی و خیلی اتفاقی!!!!!!!!!!یکی از آقایان جوان که هیچوقت نهار نمی آوردند و به دلیل رژیم لاغری که گرفته است خود را مهمان دست پخت عالی همکاران بانو میکند(البته به گفته خود)و میگوید: مفت باشد هرچه میخواهد باشد !تا به قول خود کمتر غذا نوش جان بفرمایند(زهی خیال باطل که معده پر شود)،

امروز با شکایت و لحن مظلومانه خاصی گفت:عه!غذای رژیمی ندارین امروز؟!ا!!ینا که دوتاش برنجیه.!

خواستم بگویم من دیگر برای این نظر ایشان حرفی ندارم

  • Ƶ૯Ʊʂ ૯RɿƝσ૯C